به گزارش خبرگزاری تیتو در آبان ماه ۱۳۲۹ دو سال پس از متارکه ی رسمی شاه و فوزیه که پس از سه سال و نیم تلاش بی سرانجام شاه برای بازگرداندن او صورت گرفت او در آستانه ی ازدواج با ثریا اسفندیاری قرار داشت. ثریا را شمس پهلوی برای برادرش در نظر گرفته بود و شاه نیز در نگاه اول او را پسندیده بود. در این برهه یعنی روزهای ابتدایی آبان ۲۹ ثریا در تهران به سر می برد و به تازگی مادر و پدرش نیز به او پیوسته بودند. قرار بود حدود دو ماه بعد یعنی ۶ دی ماه مراسم عقد و ازدواج برگزار شود اما در این میان ثریا به حصبه مبتلا شد و مراسم عقب افتاد. در نهایت مراسم ازدواج شاه و ثریا در ۲۳ بهم ۲۹ برگزار شد.
در آن روزها موضوع ازدواج شاه به شدت مورد توجه جراید خارجی قرار گفته و بود به همین خاطر قبل از عزیمت اوا کارل مادر آلمانی ثریا به تهران برای آمادگی و حضور در مراسم عقد و ازدواج دخترش با شاه ایران یکی از خبرنگاران خارجی به دیدار او رفت و با او درباره ی این ازدواج به گفت وگو نشست. بخش هایی از این گفت وگو را که روز ۱۰ آبان ۲۹ در مجله ی «آسیای جوان» منتشر شد به این شرح بود:
… اکنون شاه ایران بار دیگر تصمیم به ازدواج گرفته ولی این دفعه یک دختر ایرانی را از خانواده ی قدیمی و مشهور بختیاری انتخاب نموده است. روز دوشنبه ی گذشته خانم آوا اسفندیاری مادر ثریا هجده ساله عروس آینده ی دربار ایران از زوریخ به وسیله ی هواپیما به طرف ایران رهسپار گردید. روزی که در منزلش در زوریخ از مشارالهیا ملاقات کردم فوق العاده خندان و شاد بود و در جواب کلیه ی سوالات من گفت: «همه ی این ها چون رویایی است. خوابی شیرین و دوست داشتنی.» همان روز نامه ای از دختر خود ملکه ی آینده ی ایران دریافت داشته بود. ثریا به مادر خود نوشته بود:
«مادر نمی دانی اعلیحضرت شاه در روز نامزدی چه جواهراتی به من اعطا کرده اند! علاوه از حلقه های نامزدی ام که می گویند لااقل بیست وپنج هزار لیره قیمت دارد اعلیحضرت یک دست جواهر که روی پلاتین کار گذارده شده از گردن بند گرفته تا گوشواره و سنجاق به من لطف کردند. این ها زیباترین جواهرات جهان است.»
خانم اوا اسفندیاری مدتی است دختر خود را ندیده است زیرا در بهار گذشته وقتی که از پاریس به زوریخ آمد ثریا نیز به انگلستان رفت تا در یک کالج دخترانه نزدیک به «هایدپارک گیت» به تحصیل علم بپردازد. خانم اسفندیاری آن روز داستان انتخاب دختر خود را از طرف اعلیحضرت پادشاه ایران این طور برای من تعریف کرد:
«من و شوهرم از این جریانات اطلاعی نداشتیم تا این که یک روز به وسیله ی تلفن از تهران به ما خبر دادند که هرچه زودتر چند قطعه از عکس های ثریا را برای ملاحظه ی شاهنشاه به تهران بفرستیم. هنوز مدت مدیدی از آن موضوع نگذشته بود که سفیر ایران در سوئیس به ملاقات ما آمد و در ضمن صحبت اطلاع داد که اعلیحضرت شاه مایل اند ثریا را ملاقات کنند. بدین ترتیب دخترم به معیت والاحضرت شاهدخت خواهر شاهنشاه به تهران رفت.»
خانم اسفندیاری به محض ورود به تهران به اتفاق شوهر و دختر خود در قصر مخصوصی که شاه ایران برای ایشان اختصاص داده اند زندگی می کنند. و زن و شوهر در تهران خواهند ماند تا مراسم عقد و ازدواج دختر سعادتمندشان با شاه پایان پذیرد. گویا پس از انجام این مراسم آقای اسفندیاری و خانم به زوریخ باز خواهند گشت. نقل از روزنامه های استار و شفیلد تلگراف)
۲۵۹
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "مصاحبه با مادر ثریا اسفندیاری/ نامه ثریا به مادرش: «مادر نمی دانی چه جواهراتی به من اعطا کرده اند!»" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "مصاحبه با مادر ثریا اسفندیاری/ نامه ثریا به مادرش: «مادر نمی دانی چه جواهراتی به من اعطا کرده اند!»"، کلیک کنید.