خلاصه کتاب نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی | کامل و کاربردی

خلاصه کتاب نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی | کامل و کاربردی

خلاصه کتاب نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی ( نویسنده یانکا الکساندروف، سیلویا پاراشیوف )

کتاب «نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی» اثر یانکا الکساندروف و سیلویا پاراشیوف، یک تحقیق جذاب و کاربردیه که چگونگی استفاده دانشجوها از پلتفرم های مختلف اجتماعی و تاثیر این ابزارها رو در آموزش عالی بررسی می کنه. این کتاب به ما نشون می ده که چطور شبکه های اجتماعی، از فیس بوک گرفته تا یوتیوب، می تونن تو مسیر یادگیری دانشجوها نقش پررنگی داشته باشن و چه فرصت ها و چالش هایی رو با خودشون میارن.

امروز دیگه کمتر کسی رو پیدا می کنید که سرش تو شبکه های اجتماعی نباشه؛ از صبح که چشممون رو باز می کنیم تا شب که می خوایم بخوابیم، اینستاگرام، تلگرام، واتس اپ و بقیه پلتفرم ها عضوی جدانشدنی از زندگی مون شدن. حالا فکر کنید این موج بزرگ چقدر می تونه روی دنیای آموزش و دانشگاهی ما تاثیر بذاره. همینه که یانکا الکساندروف و سیلویا پاراشیوف دست گذاشتن روی یک موضوع خیلی مهم و کتابی نوشتن به اسم «نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی» که واقعاً حرف های شنیدنی داره.

اگه دانشجو باشید، استاد دانشگاه، یا حتی کسی که فقط دلش می خواد بدونه این رسانه های اجتماعی چطور دارن آموزش رو زیر و رو می کنن، این خلاصه جامع براتون خیلی مفید خواهد بود. این کتاب رو هانیه عظیم زادگان و مهدی پاشایی کورعباسلو ترجمه کردن و انتشارات پشتیبان هم اون رو به بازار آورده.

چرا رسانه های اجتماعی در آموزش عالی اینقدر مهم شدن؟

بیایید ببینیم چرا این موضوع الان حسابی داغه!

مگه میشه از تاثیر شبکه های اجتماعی روی زندگی مون حرف نزد؟ این پلتفرم ها دیگه فقط برای سرگرمی نیستن؛ از اقتصاد و سیاست گرفته تا نحوه تعاملات روزمره و حتی آموزش، همه چیز رو تحت تاثیر قرار دادن. توی دانشگاه ها هم وضع همینه. دانشجوها ساعت ها وقتشون رو تو این فضاها می گذرونن، پس چرا از این پتانسیل برای یادگیری و پیشرفت علمی استفاده نکنیم؟ این دقیقاً همون چیزیه که نویسنده های این کتاب بهش پرداختن.

با نویسنده ها و کتاب آشنا بشیم!

«نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی» عنوان کتابیه که یانکا الکساندروف و سیلویا پاراشیوف نوشتن و کلی نکات جالب و کاربردی توش پیدا میشه. این دو پژوهشگر اومدن سراغ دانشجوها و ازشون پرسیدن که اصلاً شما چطور از این ابزارهای جدید توی درس و دانشگاه استفاده می کنید؟ مترجمان خوب این کتاب هم هانیه عظیم زادگان و مهدی پاشایی کورعباسلو هستن که زحمت کشیدن و این محتوای ارزشمند رو برای ما فارسی زبان ها قابل دسترس کردن.

کلاً این کتاب چی میخواد بهمون بگه؟

هدف اصلی این کتاب اینه که بفهمیم رسانه های اجتماعی چه فرصت هایی رو برای آموزش عالی فراهم می کنن، چه چالش هایی دارن و دانشجوها دقیقاً چطور ازشون برای یادگیری استفاده می کنن. نویسنده ها دنبال این بودن که الگوهای کاربرد، روندها و محدودیت های این فضا رو از دید خود دانشجوها کشف کنن و یه تصویر واقعی ازش به ما بدن.

توی این خلاصه قراره چی بخونیم؟

تو این مقاله، من سعی می کنم تمام بخش های مهم کتاب رو براتون خلاصه کنم و بهتون بگم که این کتاب چه سوالاتی رو مطرح کرده، چطور به دنبال جواب هاش رفته و در نهایت به چه نتایجی رسیده. از روش تحقیق گرفته تا یافته های کلیدی و توصیه های نویسنده ها، همه رو با زبونی خودمونی براتون تعریف می کنم تا حسابی سر از کار این کتاب دربیارید و اگه دوست داشتید، برید سراغ اصلش.

اصل قضیه چیه؟ (پیشگفتار و مقدمه کتاب)

تحول دیجیتال و چالش های دانشگاهی

خب، می دونید که دنیای ما حسابی دیجیتالی شده. این تغییرات، محیط های یادگیری رو هم بی نصیب نذاشته. یه زمانی همه چیز تو کلاس های سنتی و با کتاب و جزوه پیش می رفت، اما حالا با اومدن اینترنت و شبکه های اجتماعی، قضیه فرق کرده. دانشگاه ها هم مجبورن خودشون رو با این فضای جدید وفق بدن تا از قافله عقب نمونن. این کتاب هم دقیقاً روی همین نقطه دست گذاشته.

سوال اصلی پژوهش چی بوده؟

نویسنده ها می خواستن بدونن که دانشجوها توی دانشگاه ها چطور از رسانه های اجتماعی استفاده می کنن؟ آیا این پلتفرم ها واقعاً به درد درس و مشق می خورن؟ چه فرصت ها و چه محدودیت هایی رو با خودشون میارن؟ این ها همون سوالات کلیدی هستن که کل پژوهش حول محور اون ها می چرخه.

حدس و گمان اولیه (فرضیه اصلی):

حدس اولیه نویسنده ها این بوده که دانشجوها، با هر تخصص و رشته ای که باشن، از پروفایل های مختلفی تو شبکه های اجتماعی استفاده می کنن و از این طریق، تو طول تحصیلشون کلی سود می برن. یعنی فرضیه این بوده که رسانه های اجتماعی می تونن ابزار مفیدی برای دانشجوها باشن. حالا بیایید ببینیم آیا واقعاً هم همینطور از آب دراومده یا نه.

چطوری این پژوهش انجام شده؟ (روش شناسی)

رویکرد و طراحی مطالعه: یه نگاه بندازیم!

نویسنده ها برای انجام این پژوهش، از یک روش کمی استفاده کردن. یعنی چی؟ یعنی اومدن سراغ اعداد و ارقام. به جای اینکه با دانشجوها مصاحبه های عمیق و طولانی داشته باشن، از پرسش نامه های آنلاین استفاده کردن که جواب هاش بیشتر بله/خیر یا انتخاب گزینه بوده. اینطوری تونستن داده های زیادی رو از تعداد زیادی دانشجو جمع کنن و بعدش برن سراغ تحلیل اون ها. خوبی این روش اینه که میشه نتایج رو به جمعیت بزرگ تری تعمیم داد.

کی ها توی این پژوهش شرکت کردن؟

جامعه آماری این تحقیق، دانشجوهای دانشگاه اقتصاد وارنا تو بلغارستان بودن. هم دانشجوهای کارشناسی و هم کارشناسی ارشد از رشته های مختلف تو این نظرسنجی شرکت کردن. خب، چرا دانشگاه وارنا؟ احتمالاً نویسنده ها خودشون یا تیمشون اونجا مشغول به کار بودن و دسترسی به این دانشجوها براشون راحت تر بوده. این انتخاب کمک کرده تا یه نمونه واقعی از دانشجوها رو داشته باشن که تو محیط دانشگاهی فعال هستن.

چه سوالاتی از دانشجوها پرسیدن؟ (ابزار جمع آوری داده ها)

نویسنده ها برای جمع آوری داده ها، یه پرسش نامه آنلاین و ناشناس طراحی کردن. یعنی هیچ کس نمی فهمید کی داره چه جوابی میده و این باعث میشه دانشجوها راحت تر و صادقانه تر جواب بدن. سوالات پرسش نامه شامل این موارد بوده:

  • تخصص و رشته تحصیلی دانشجو
  • دوره آموزشی (کارشناسی یا کارشناسی ارشد)
  • آیا در شبکه های اجتماعی پروفایل دارن یا نه؟
  • میزان استفاده شون از رسانه های اجتماعی چقدره؟

بعدش، از دانشجوها خواستن که میزان استفاده از ۹ تا از شبکه های اجتماعی محبوب رو مشخص کنن:

  • فیس بوک (Facebook)
  • توییتر (Twitter)
  • لینکدین (LinkedIn)
  • گوگل پلاس (Google+)
  • یوتیوب (YouTube)
  • ردیت (Reddit)
  • فلیکر (Flickr)
  • اینستاگرام (Instagram)
  • اسنپ چت (Snapchat)

یه گزینه سایر موارد هم گذاشته بودن تا اگه کسی از پلتفرم دیگه ای استفاده می کنه، بتونه اسمش رو بگه. مثلاً یکی می تونست بگه تو فروم های تخصصی فعاله. این سوالات بهشون کمک کرده تا یه دید کلی از عادات و پلتفرم های مورد علاقه دانشجوها به دست بیارن.

دانشجویان می بایستی استفاده از یک رسانه اجتماعی خاص و میزان استفاده از 9 شبکه اجتماعی محبوب را مشخص می کردند (فیس بوک، توییتر، لینکدین، گوگل + یوتیوب، ردیت، فلیکر، اینستاگرام و اسنپ چت).

دقیقاً دنبال چی بودن؟ (متغیرها و حوزه ها)

این پژوهش روی سه تا حوزه اصلی تمرکز کرده بود تا بفهمه دانشجوها دقیقاً چطور از رسانه های اجتماعی استفاده می کنن:

  1. استفاده از رسانه های اجتماعی تو فرآیند یادگیری: یعنی دانشجوها چطور از این پلتفرم ها برای درس خوندن، تحقیق کردن، تبادل اطلاعات و یادگیری مشترک با هم کلاسی هاشون استفاده می کنن.
  2. تولید محتوای مرتبط با آموزش: منظور اینه که آیا دانشجوها خودشون محتوای آموزشی (مثل خلاصه نویسی، ارائه، یا حتی ویدئوهای آموزشی) تو شبکه های اجتماعی تولید می کنن و به اشتراک میذارن یا نه.
  3. توزیع محتوای مرتبط با آموزش: اینجا هم می خواستن بفهمن که دانشجوها چطور محتواهای آموزشی رو با بقیه به اشتراک میذارن و از چه کانال هایی برای این کار استفاده می کنن.

چی فهمیدن؟ (نتایج و یافته های کلیدی)

دانشجوها چقدر و چطور از شبکه های اجتماعی استفاده می کنن؟

نتیجه ای که از این پژوهش به دست اومده، خیلی جالبه. بدون هیچ تعجبی، فیس بوک بیشترین مخاطب رو بین دانشجوها داشته و خیلی ها توش پروفایل داشتن. این یعنی فیس بوک هنوزم یه پلتفرم قویه برای ارتباطات دانشجوها. اما داستان فقط به فیس بوک ختم نمیشه؛ هر کدوم از پلتفرم ها استفاده های خاص خودشون رو داشتن.

مثلاً فیس بوک بیشتر برای ارتباطات عمومی و اشتراک گذاری اطلاعات کلی استفاده می شده، در حالی که پلتفرم هایی مثل ویکی ها یا سیستم های مدیریت یادگیری (مثل LMS) بیشتر برای کارهای عمیق تر مثل تولید محتوا و یادگیری تخصصی کاربرد داشتن. این نشون میده که دانشجوها خودشون می دونن برای هر کاری باید از چه ابزاری استفاده کنن.

شبکه های اجتماعی و کلاس درس: چه ربطی دارن؟

یکی از یافته های مهم اینه که دانشجوها از رسانه های اجتماعی برای چیزهای مختلفی توی فرآیند یادگیری استفاده می کنن:

  • تبادل اطلاعات: مثلاً یه سوال درسی دارن، تو گروه می پرسن و بقیه جواب میدن.
  • همکاری تو پروژه ها: برای کارهای گروهی، توی گروه های فیس بوکی یا واتس اپ با هم هماهنگ میشن.
  • دسترسی به منابع: لینک مقالات، جزوه ها و منابع آموزشی رو به اشتراک میذارن.

گروه های فیس بوکی دانشکده ها یا رشته های خاص، یه نقش حیاتی تو این زمینه دارن. این گروه ها نه فقط به عنوان یه کانال ارتباطی عمل می کنن، بلکه به دانشجوها کمک می کنن که حس تعلق بیشتری به هم رشته ای هاشون داشته باشن و راحت تر با هم ارتباط بگیرن. خیلی وقت ها این گروه ها به یه محیط یادگیری غیررسمی ولی پربازده تبدیل میشن.

محتوای آموزشی رو چطور می سازن و به اشتراک می ذارن؟

وقتی صحبت از تولید محتوای آموزشی میشه، دیگه فیس بوک اونقدر حرف اول رو نمی زنه. تو این بخش، پلتفرم هایی مثل ویکی ها یا بلاگ های شخصی دانشجوها بیشتر مورد استفاده قرار گرفتن. دانشجوها توی این محیط ها می تونستن خلاصه ها، مقالات، یا حتی ارائه های خودشون رو منتشر کنن. این یعنی دانشجوها فقط مصرف کننده محتوا نیستن، بلکه خودشون هم می تونن تولیدکننده باشن.

برای به اشتراک گذاری محتوا هم، غیر از گروه های فیس بوکی، از پلتفرم های دیگه هم استفاده میشه. مثلاً لینک مقالات یا ویدئوهای آموزشی رو تو گروه های تلگرامی یا واتس اپی می فرستن تا بقیه هم بتونن ازش استفاده کنن. این به اشتراک گذاری ها به یه منبع غنی از اطلاعات تبدیل میشه که همه می تونن بهش دسترسی داشته باشن.

ارتباط با استاد و همکلاسی: از چه پلتفرمی؟

سوال مهم دیگه این بود که دانشجوها برای ارتباط با استادها و همکلاسی هاشون از چه پلتفرم هایی استفاده می کنن؟ نتیجه این بخش هم نشون داد که برای ارتباط با هم کلاسی ها، فیس بوک و پلتفرم های پیام رسان محبوبیت زیادی دارن. اما برای ارتباط با استادها، قضیه کمی فرق می کنه. ایمیل یا سیستم های رسمی تر دانشگاه (مثل سامانه آموزشی) هنوز هم حرف اول رو می زنن.

این تفاوت تو انتخاب پلتفرم، نشون دهنده اینه که دانشجوها برای ارتباطات رسمی و غیررسمی شون فرق قائل میشن. مثلاً شاید برای یه سوال درسی ساده که نیاز به جواب سریع داره، از گروه کلاسی استفاده کنن، ولی برای مطرح کردن یک مشکل جدی یا درخواست رسمی، سراغ ایمیل یا سیستم های دیگه میرن.

گروه های فیس بوک، رسانه های اجتماعی قابل قبولی برای ارتباط با همکلاسی ها و به اشتراک گذاری و توزیع محتوا هستند، درحالی که ویکی ها و سیستم های مدیریت یادگیری بیشتر برای ایجاد محتوا و یادگیری مضاعف مورد استفاده قرار می گیرند.

آیا حدس اولیه شون درست از آب دراومد؟

یادتونه فرضیه اولیه چی بود؟ اینکه دانشجوها از پروفایل های مختلف تو شبکه های اجتماعی استفاده می کنن و از مزایای اون ها تو طول تحصیلشون بهره مند میشن. خب، نتایج پژوهش کاملاً این فرضیه رو تأیید کرد! دانشجوها نه تنها از رسانه های اجتماعی استفاده می کنن، بلکه از پلتفرم های مختلف برای اهداف متنوعی استفاده می کنن؛ از ارتباط با دوستاشون گرفته تا تبادل اطلاعات درسی و حتی تولید محتوای آموزشی. این یعنی شبکه های اجتماعی واقعاً دارن جای خودشون رو تو آموزش عالی باز می کنن.

حرف آخر و توصیه های نویسنده ها: گام های بعدی و پیامدها

یه جمع بندی از چیزایی که یاد گرفتیم:

خب، پس تا اینجا فهمیدیم که رسانه های اجتماعی فقط برای تفریح نیستن و می تونن تو دنیای آموزش عالی هم حسابی مفید باشن. این کتاب نشون داد که دانشجوها چقدر خلاقانه از این ابزارها استفاده می کنن تا هم با هم ارتباط بگیرن، هم درس بخونن و هم محتوای آموزشی تولید کنن. یافته های پژوهش واقعاً روشن کننده بود و به سوالات اصلی کتاب پاسخ های ملموسی داد.

چه فرصت های طلایی پیش رو داریم؟

این کتاب به ما میگه که رسانه های اجتماعی کلی فرصت جدید برای آموزش عالی ایجاد می کنن که قبلاً اصلاً فکرش رو هم نمی کردیم. بیایید چندتا از این فرصت ها رو با هم مرور کنیم:

  • یادگیری تعاملی: به جای اینکه فقط استاد حرف بزنه و دانشجو گوش بده، همه می تونن تو بحث ها مشارکت کنن و از تجربیات همدیگه استفاده کنن.
  • همکاری راحت تر: کارهای گروهی دیگه مثل قبل سخت نیست. دانشجوها می تونن تو گروه های آنلاین با هم هماهنگ بشن و پروژه ها رو پیش ببرن.
  • دسترسی به منابع بیشتر: کلی اطلاعات و منابع آموزشی تو اینترنت وجود داره که دانشجوها می تونن با کمک شبکه های اجتماعی بهشون دسترسی پیدا کنن و با هم به اشتراک بذارن.
  • انعطاف پذیری تو یادگیری: دانشجوها می تونن تو هر زمان و مکانی که دوست دارن، به محتوای آموزشی دسترسی داشته باشن و مطالعه کنن.

چالش ها و مشکلات چیه؟

البته که هر تکنولوژی جدیدی چالش های خودش رو داره. رسانه های اجتماعی هم از این قاعده مستثنی نیستن. نویسنده ها تو این کتاب به چندتا از این چالش ها اشاره کردن:

  • نگرانی های حریم خصوصی: دانشجوها ممکنه نگران باشن که اطلاعات شخصی شون تو این فضاها امن نباشه یا مورد سوءاستفاده قرار بگیره.
  • دقت اطلاعات: تو شبکه های اجتماعی، هر کسی می تونه هر چیزی رو منتشر کنه. پس تشخیص اطلاعات درست از غلط، حسابی مهم میشه.
  • نیاز به توسعه سواد رسانه ای: دانشجوها و حتی استادها باید یاد بگیرن چطور از این ابزارها به شکل هوشمندانه و مسئولانه استفاده کنن.
  • مدیریت زمان: شبکه های اجتماعی می تونن حسابی وقت گیر باشن و اگه درست مدیریت نشن، باعث حواس پرتی و افت تحصیلی بشن.

برای استادها و موسسات آموزشی چه توصیه هایی دارن؟

نویسنده های کتاب، فقط به مشکلات و فرصت ها بسنده نکردن و یک سری توصیه های عملی هم برای استادها و دانشگاه ها دارن. مثلاً میگن که:

  • استادها باید فعالانه از رسانه های اجتماعی تو تدریسشون استفاده کنن و دانشجوها رو تشویق کنن که از این ابزارها برای یادگیری استفاده کنن.
  • دانشگاه ها باید دوره های آموزشی برای افزایش سواد رسانه ای برگزار کنن تا دانشجوها یاد بگیرن چطور از این فضا به شکل امن و موثر استفاده کنن.
  • محیط های آموزشی آنلاین رو باید جوری طراحی کنن که تعاملی باشن و دانشجوها احساس راحتی کنن.
  • قوانین و رهنمودهای شفافی برای استفاده از رسانه های اجتماعی تو محیط دانشگاهی وضع کنن.

مسیرهای پژوهشی آینده: قراره بعد از این چه تحقیقاتی انجام بشه؟

هیچ پژوهشی آخر خط نیست و همیشه میشه کارهای بیشتری انجام داد. نویسنده ها هم برای آینده، چندتا مسیر پژوهشی رو پیشنهاد کردن:

  • مطالعات عمیق تر روی تاثیر رسانه های اجتماعی بر عملکرد تحصیلی دانشجوها.
  • بررسی دیدگاه استادها نسبت به استفاده از این پلتفرم ها تو تدریس.
  • پژوهش هایی درباره راه هایی برای افزایش سواد رسانه ای تو محیط های دانشگاهی.
  • مطالعات مقایسه ای بین دانشگاه های مختلف یا کشورهای متفاوت.

بیاین یه کم فراتر بریم: این کتاب برای ما چی داره؟ (تحلیل و بررسی)

این نتایج به درد آموزش ایران هم می خوره؟

حالا سوال اصلی اینه که آیا یافته های این کتاب که تو دانشگاهی در بلغارستان انجام شده، به درد سیستم آموزشی و فرهنگی ما تو ایران هم می خوره؟ جوابش مثبته، قطعاً! با اینکه فرهنگ ها و پلتفرم های محبوب ممکنه کمی فرق داشته باشن (مثلاً تلگرام و اینستاگرام تو ایران خیلی پرطرفدارتر از فیس بوک هستن)، اما اصل قضیه یکیه: دانشجوها تو ایران هم از شبکه های اجتماعی برای ارتباط، تبادل اطلاعات و حتی یادگیری استفاده می کنن.

ما هم تو ایران با چالش های حریم خصوصی و تشخیص اطلاعات درست از غلط روبرو هستیم. پس توصیه های کتاب برای افزایش سواد رسانه ای و ایجاد محیط های یادگیری تعاملی، کاملاً به درد ما می خوره. حتی میشه این پژوهش رو با توجه به بستر ایران تکرار کرد و دیدگاه دانشجوها و استادهای ایرانی رو هم جویا شد. اینطوری می تونیم راهکارهای بومی سازی شده و کارآمدتری رو برای استفاده از رسانه های اجتماعی تو آموزش عالی پیدا کنیم.

نقاط قوت و ضعف احتمالی کتاب چی بود؟

از نقاط قوت کتاب میشه به جامعیتش در بررسی دیدگاه دانشجویان، روش شناسی مشخص و قابل تکرار و توصیه های کاربردی اون اشاره کرد. اینکه نویسنده ها اومدن و از خود دانشجوها پرسیدن که چطور از این پلتفرم ها استفاده می کنن، خودش یه نقطه قوته. اما خب، شاید تنها نقطه ضعفی که بشه بهش اشاره کرد این باشه که این پژوهش فقط تو یک دانشگاه انجام شده و ممکنه نتایجش کاملاً قابل تعمیم به همه دانشگاه ها تو سراسر دنیا نباشه. البته خود نویسنده ها هم به این نکته اشاره کردن و راه هایی برای پژوهش های آینده پیشنهاد دادن.

سواد رسانه ای: کلید اصلی ماجرا!

اگه بخوایم از این کتاب یه پیام مهم بگیریم، اون پیام چیزی نیست جز اهمیت سواد رسانه ای. چه دانشجو باشیم، چه استاد، چه پدر و مادر، باید یاد بگیریم چطور هوشمندانه از رسانه های اجتماعی استفاده کنیم. این فقط به معنی دونستن نحوه کار با این اپلیکیشن ها نیست، بلکه شامل مهارت هایی مثل تشخیص اخبار دروغ، حفظ حریم خصوصی، مدیریت زمان و استفاده بهینه از این فضاها برای یادگیری و پیشرفت هم میشه.

سواد رسانه ای به ما کمک می کنه که از فرصت های بی نظیر رسانه های اجتماعی استفاده کنیم و در عین حال، از چالش ها و تهدیدات اون در امان بمونیم. این کتاب به صورت ضمنی و در نتیجه گیری هاش، روی این موضوع خیلی تاکید داره و به ما یادآوری می کنه که در دنیای پرهیاهوی دیجیتال، سواد رسانه ای مثل یک سپر حفاظتی عمل می کنه.

مشخصات کامل کتاب نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی

اطلاعات شناسنامه ای:

اگه دوست دارید این کتاب رو تهیه کنید و بیشتر بخونید، اینجا اطلاعات کاملش رو براتون می نویسم:

عنوان نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی (Social Media Higher Education from Students Perspective)
نویسندگان یانکا الکساندروف (Yanka Aleksandrova)، سیلویا پاراشیوف (Silvia Parusheva)
مترجمان هانیه عظیم زادگان، مهدی پاشایی کورعباسلو
ناشر انتشارات پشتیبان
سال انتشار ۱۳۹۷
تعداد صفحات حدود ۲۴-۲۶ صفحه (در نسخه الکترونیکی)
فرمت EPUB (نسخه الکترونیک)
موضوع سواد رسانه ای، آموزش عالی، رسانه های اجتماعی، فناوری آموزشی، کاربرد رسانه های اجتماعی در آموزش، اهمیت شبکه های اجتماعی در یادگیری دانشجویان
شابک 978-622-6198-97 (شابک مربوط به نسخه چاپی یا الکترونیکی بسته به ناشر و سال انتشار ممکن است متفاوت باشد)

همونطور که می بینید، این کتاب با حجم کمش، کلی اطلاعات مفید و کاربردی رو تو خودش جا داده و می تونه یه منبع خوب برای کسایی باشه که به دنبال درک بهتر رابطه رسانه و آموزش هستن.

حرف آخر و یه پیشنهاد دوستانه

این کتاب رو باید خوند!

خلاصه که کتاب نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی یه منبع کوچیک اما پرمغز و اساسی برای هر کسیه که تو زمینه آموزش، رسانه و تکنولوژی فعالیت می کنه یا علاقه داره. این کتاب نه فقط به ما میگه که دانشجوها چطور از شبکه های اجتماعی استفاده می کنن، بلکه بهمون کمک می کنه تا فرصت ها و چالش های این فضای جدید رو بهتر بشناسیم و برای آینده آموزش عالی برنامه ریزی بهتری داشته باشیم.

اگه شما هم دوست دارید یک دید جامع و کاربردی نسبت به این موضوع پیدا کنید، پیشنهاد می کنم حتماً نسخه کامل کتاب رو تهیه و مطالعه کنید. قطعاً از خوندنش پشیمون نمیشید و کلی چیزای جدید یاد می گیرید.

شما هم نظرتون رو بگید!

حالا که با این کتاب و محتواش آشنا شدید، شما چه تجربه ای از استفاده از رسانه های اجتماعی تو فرآیند یادگیری دارید؟ به نظرتون شبکه های اجتماعی واقعاً می تونن به بهبود آموزش کمک کنن یا بیشتر حواس پرتی میارن؟ خوشحال میشم نظرات و تجربه های خودتون رو با من و بقیه خواننده ها به اشتراک بذارید.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی | کامل و کاربردی" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب نگاه آموزشی به رسانه های اجتماعی | کامل و کاربردی"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه